داستان زندگی بزرگان

داستانهایی زیبا، جذاب و حکمت آمیز از زندگی وخاطرات اولیاء خدا

داستان زندگی بزرگان

داستانهایی زیبا، جذاب و حکمت آمیز از زندگی وخاطرات اولیاء خدا

داستان زندگی بزرگان
بهترین کلاس اخلاق از منظر آیت الله بهجت
آیت الله بهجت می‌فرمایند؛ هیچ کلاس اخلاقی مانند شنیدن و خواندن داستان زندگی اولیا خدا کلاس تزکیه کننده نیست وقتی انسان به مرحله‌ای از تزکیه رسید آن گاه مرحله آموزش آغاز می‌شود تا انسان از لحاظ عقلانی رشد پیدا کند و به استدلال‌های قوی دست یابد و با این جزئیات اندکی از دین باخبر شود تا بتواند در سطحی هر چند اولیه از دین دفاع کند.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «بر اساس شخصیتها :: امامان معصوم :: پیامبر اکرم(ص)» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ب.ظ

اثرکار خالصانه

امام صادق(ع) در مورد اصحاب رقیم چنین بیان فرموده است:
روزی سه نفر در غاری که در کنار کوه بود مشغول عبادت بودند. طوفان شدیدی بروز کرد، ناگهان سنگی بسیار بزرگ از بالای کوه غلطید و جلوی آن غار را گرفت، به طوری که اصلاً روزنه‌ای به بیرون دیده نمی‌شد. آنان در پشت سنگ در میان تاریکی وحشت‌زا زندانی شدند و به هم گفتند: کسی از حال ما اطلاع ندارد و به هیچ وجه نمی‌توانیم از اینجا نجات پیدا کنیم ناچار تسلیم مرگ شویم.
یکی از آنها گفت: «عوامل مادی عاجز از آن است که ما را از این زندان خطیر خلاص کند، شایسته است هر یک از ما اگر عمل نیکی داریم آن را در پیشگاه عظیم پروردگار شفیع قرار دهیم تا شاید خدای قادر و مهربان ما را نجات دهد، چون او هم به حال ما آگاه است و هم مهربان است و هم توانایی دارد.» هر سه قبول کردند و بنا شد از این راه برای نجات خود استفاده کنند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۷
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ق.ظ

پاداش عفو وگذشت

رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که نشسته بودند، ناگهان لبخندی بر لبانشان نقش بست ، به طوری که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان علت خنده را پرسیدند، فرمود:- دو نفر از امت من می آیند و در پیشگاه پروردگار قرار می گیرند؛ یکی از آنان می گوید:خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال می فرماید: حق برادرت را بده ! عرض می کند:خدایا! از اعمال نیک من چیزی نمانده متاعی دنیوی هم که ندارم . آنگاه صاحب حق می گوید:پروردگارا! حالا که چنین است از گناهان من بر او بار کن !

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۸
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۷ ق.ظ

پول با برکت

شخصی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید دید لباس کهنه به تن دارد. دوازده درهم به حضرت تقدیم نمود و عرض کرد:یا رسول الله ! با این پول لباسی برای خود بخرید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: پول را بگیر و پیراهنی برایم بخر! علی علیه السلام می فرماید:- من پول را گرفته به بازار رفتم پیراهنی به دوازده درهم خریدم و محضر پیامبر برگشتم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهن را که دید فرمود:این پیراهن را چندان دوست ندارم پیراهن ارزانتر از این می خواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد؟علی می فرماید:من پیراهن را برداشته به نزد فروشنده رفتم و خواسته رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ایشان رساندم ، فروشنده پذیرفت .پول را گرفتم و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم ، سپس همراه با رسول خدا به طرف بازار راه افتادیم تا پیراهنی بخریم .در بین راه ، چشم حضرت به کنیزکی افتاد که گریه می کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۷
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ق.ظ

نتیجه بداخلاقی

به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند که سعد بن معاذ فوت کرده . پیغمبر صلی الله علیه و آله با اصحابشان از جای برخاسته ، حرکت کردند. با دستور حضرت - در حالی که خود نظارت می فرمودند - سعد را غسل دادند.پس از انجام مراسم غسل و کفن ، او را در تابوت گذاشته و برای دفن حرکت دادند.در تشییع جنازه او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پابرهنه و بدون عبا حرکت می کرد. گاهی طرف چپ و گاهی طرف راست تابوت را می گرفت ، تا نزدیکی قبر سعد رسیدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند! سپس با دست مبارک خود، لحد را ساختند و خاک بر او ریختند و در آن خللی دیدند آنرا بر طرف کردند و پس از آن فرمودند:- من می دانم این قبر به زودی کهنه و فرسوده خواهد شد، لکن خداوند دوست دارد هر کاری که بنده اش انجام می دهد محکم باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۵
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۳ ق.ظ

پاداش خدا برای بیمار

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به طرف آسمان نگاه می کرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت :یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست ، علت آن چه بود؟رسول خدا فرمود:- آری ! به آسمان نگاه می کردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش ‍ عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند. او در بستر بیماری افتاده بود.فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم . ولی او را در محل نمازش نیافتیم ، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.خداوند به آن فرشتگان فرمود:تا او در بستر بیماری است ، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، می نوشتید، بنویسید. بر من است که پاداش ‍ اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری است ، برایش در نظر بگیرم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۰۳